مقاله ای درباب وجدان کاری

مقاله

وجدان كاري در نهج البلاغه

تعريف وجدان

كلمه وجدان در لغت نامه دهخدا در رديف كلمات وجد، وجود، اجدان آمده است كه به معناي يافتن، مستغني شدن، دوست داشتن، اندوهگين شدن، شيفتگي، آشفتگي، ذوق و شوق، شور، حالت، خوشحالي و فرح، توانايي و قدرت است و در بين اين كلمات وجد ارتباط نزديكي با وجدان دارد.

در اصطلاح در تعريف وجد آمده است آنچه بر قلب بدون تصنع و تكليف وارد شود وجد ناميده مي‌شود و گويند وجد برق هايي است كه مي‌درخشد و سپس به زودي خاموش مي‌گردد.

محمدبن محمود آملي مي‌گويد: وجد واردي است كه از حق سبحانه و تعالي برون آيد و باطن را از هيبت خود بگرداند بواسطه احداث وصفي همچون حزن يا فرح.

در عرف بعضي، وجدان عبارت است از نفس و نيروها يا قواي باطنه وجدان در مقابل فقدان است كه دلالت بر حضور كيفيت حالتي مي‌كند.

برخي دانشمندان گفته‌اند: وجدان نيروي فطري است وجدان به دو دسته تقسيم مي‌شود:

1- وجدان توحيدي

2- وجدان اخلاقي

تعريف وجدان به دو قسمت تقسيم مي‌شود:

1- تعريف عمومي

2- تعريف خصوصي

تعريف عمومي: تعاريفي هستند كه جنبه كلي و عمومي داشته و نمود مشخصي را بيان نمي‌كند هر پديده‌اي كه در درون ما استقرا پيدا مي‌كند ما با آن حقيقت وجدان داريم يعني آن را دريافته‌ايم خواه اين حقيقت به صورت واحدهاي مفرد يا بصورت قضاياي مركب و خواه مورد آگاهي روشن يا تاريك يا نيمه روشن قرار بگيرد، وجدانيات ناميده مي‌شود.

در تعريفات عمومي وجدان قضايايي مطرح هستند كه ما واقعيت آنها را در درون انساني مشاهده مي‌كنيم. وجدان از نظر اخلاقي عبارت از آگاهي به بعضي از شئون «شخصيت» وجدان به معناي فلسفي دريافت درونيست و همچنين شخصيت را مي‌توان به دو قسمت اساسي تقسيم كرد:

يكي شخصيت خارجي اين قسم عبارتست از انعكاس وضع رواني يك فرد در اجتماع مثلاً‌ مي‌گوييم شخصيت فلان فرد چنين است .

دوم شخصيت واقعي فرد: شخصيت واقعي هر فرد عبارتست از آنكه انسان در سازمان رواني خود به توسط غرايز يا امور اكتسابي ايجاد نموده است.

وجدان در نهج البلاغه:

در نهج البلاغه دارندگان وجدان همان كساني‌اند كه از نعمت قلب سليم برخوردارند چه وجدان يك امر قلبي است رابطه وثيقي با قلب و اوصاف آن دارد.

سخن بر سر اين نيست كه برخي از مردم از نعمت قلب (دل) محرومند ، بلكه هدف آن است كه بعضي از مردم از داشتن وصف سلامتي قلب محرومند.

لذا اميرالمومنين عليه‌السلام مي‌فرمايد: «فطوبي الذي قلب سليم اطاع الله من يهديه و تجنب من يهديه ؛ زهي سعادت آن كه به يمن داشتن قلبي سالم هر آن كس را كه از داشتن چنين قلبي متنعم است يقيناً آن را در تمام امور حاكم بر خدا خواهد كرد و هرگز بر فرمان او سرپيچي نخواهد نمود.»

آن حضرت بي‌بهره گان از قلب سليم را مايه بي اعتمادي امراي عادل مي‌داند و بدين سبب آنها را مورد عتاب قرار مي‌دهد. اين گونه اشخاص در نظر آن حضرت توانايي حفظ بيت المال را هم دارند و سپردن امور مسلمين بدانها باعث تخريب امور مي‌شود و چون چنين شرايطي براي آدمي بوجود آيد به طور قطع خدا نيز در نظرش كم اهميت جلوه مي‌كند و نهايتاً امور مسلمين آنچنان آشفته مي‌شود كه به تعبير امير عليه‌السلام در تاريكي بر آنها شامل و چراغ هدايت خاموش مي‌گردد .

آن حضرت در نامه‌اي به ابن عباس مي‌نويسد، نسبت به وقوع چنين حالتي براي ايشان احساس خطر مي‌كند و او را از عروض چنين وضعي بازميدارد : «اما بعد، بي‌ترديد من تو را در امانت خويش شريك كردم و همراز محرم اسرار خود قرارت دادم؛ به گونه‌اي كه هيچ يك از يارانم را در مواسات و ياري متقابل و اداي امانت و تعهد بدان مطمئن‌تر از تو نمي‌شناختم. اما تو، همين كه ديدي روزگار بر عموزاده‌ات، پارسي كرد، دشمن به اوج خشونت رسيد، امانت مسلمانان را شكوه و ارجي نماند... چهره ديگر كردي و همراه و هماهنگ با ياران نيمه راه، بي تفاوتها و خيانتكاران، به كناره‌گيري و بي ‌تفاوتي گراييدي و خيانت كردي بي‌ كمترين همراهي با عموزاده‌ات، كوششي در اداي امانت و انجام دادن مسئوليت خويش؛ گويي از همان ابتدا نيز مبارزه و جهادت براي خدا، و بر مبناي برهاني روشن از پروردگارت نبوده است. پس اين وجدان است كه در نتيجه داشتن قلب سليم بر آدمي در تمام لحظات حاكم است و او را از ارتكاب به امور ناشايست بويژه از دستبرد زدن به بيت المال مسلمين
بازمي دارد.»

كار در نهج البلاغه:

در ارزش كار و كوشش هيچ ترديدي نيست كه اسلام آدميان را به آن دعوت كرده است. احاديث زيادي در ارزش كار و كوشش همين بس كه پيامبر صلي‌الله عليه و آله وسلم فرمود: «ملعون من اتقي كله علي الناس، نفرين شده است كسي كه بار خود را به دوش مردم اندازد.»

در نهج البلاغه نه تنها كار در مورد دنيا مورد تأكيد قرار گرفته بلكه تا آدمي دست به كار نزند قطعاً در آخرت نيز سودي نخواهد برد. لذا اميرالمومنين عليه‌السلام مي‌فرمايد: «العمل المعل، ثم النهايه و الاستقامه، الاستقامه ثم الصبر الصبر، عمل، عمل؛ پس از آن هدف،نيز استقامت، استقامت، سپس صبر، صبر»

در جاي ديگر فرمود: «فبادرو المعاد و سابقوا الاجال فان الناس يوشك ان ينقطع بهم الامل و برهفهم الاجل و يد عنهم باب القومه ؛پس بسوي معاد بشتابيد و بر اجل هاي خود پيشي بگيريد، چرا كه به زودي رشته آرزوي مردمان بگسلد، مرگشان دريابد و در توبه به روشان بسته شود.»

با توجه به اين بيانات مي‌توان نتيجه گرفت كه تا آدمي در زندگيش جديت بخرج ندهد، در امر آخرت نيز تساهل و كوتاهي خواهد نمود، چه آدمي همچنانكه به زندگي خود اهميت ندهد و كار مردم را آنچنان كه بايد و شايد به انجام نرساند در امري كه به زعم مردم هنوز واقع نشده، تسامح و تنبلي‌اش زيادتر خواهد شد كه! «من قصر في العمل ابتلي ابالهم، هر آن كه اندك بكوشد به افسردگي دچار آيد.»

از ديدگاه علي عليه‌السلام ارج و منزلت آدميان به ميزان كارشان مشخص مي‌شود و بدون درنظر گرفتن اين ارتباط و نسبت عدالتي تحقق پيدا نمي‌كند. علي عليه‌السلام در نامه به يكي از واليانش مي‌نويسد: «رنج تلاش هركسي را عادلانه ارج بنه و به ديگري نسبت مده و در شناخت و بها دادن بدان كوتاهي مكن. هرگز مباد كه شرافت و شخصيت كسي وادارت كند كه كار و رنج كوچكش را بزرگ بشماري يا كار بزرگ و تلاش گمنامي را كوچك بيني.»

بنابراين در ديدگاه اسلام ملاك اصلي كار انسانهاست و حسب و نسب آنها در ارزش كرده آنها هيچگونه تأثيري نبايد داشته باشد، بلكه تنها چيزي كه ملاك و معيار برتري افراد است در درجه اول تقوي و در ثاني كار و عمل و رنج دست آنهاست.

لذا از نظر اميرالمومنين عليه‌السلام يكي از مهم ترين ويژگي هاي انسان مؤمن پركاري است آن حضرت در توضيح اين مطلب مي‌فرمايد:‌«اين حقيقت را مسلم بدانيد كه مؤمن هر بام تا شام به خويشتن خود با بدبيني مي‌نگرد و همواره فزوه‌تر مي‌طلبد، پس شما نيز چونان پيشتازان و رهروان گذشته باشيد، كه با دنيا چونان مسافري خيمه به دوش برخورد مي‌كردند و بدين سال منزل به منزل پس پشتش مي‌افكندند، بي آنكه به منازل بين راه وابستگي بيايند.»

و نيز در اوصاف متقين مي‌فرمايد:‌«به هيچ وجه از كارهاي اندك خويش خشنود نمي‌شوند، كار بسيار خويش را نيز زياد نمي‌شمارند. بدين سان همواره نسبت به نفس خويش بدبين و از كارنامه خود نگران‌اند.»

پس انسان مؤمن نه تنها اهل شعار نيست بلكه كار زياد خود را كم مي‌بيند و از كار زياد خود راضي نيست. در حاليكه خيل زيادي از آدميان كه ادعاي اسلام هم دارند شعار و حرف و حتي عملشان از عمل و كارشان كمتر است و اين مشي علي عليه‌السلام نيست بلكه آنحضرت معتقدند عمل بايد بيش از سخن و شعار و حتي علم باشد و تا زماني كه بين علم و كار تقارن پديد نيايد مطلوب نخواهد بود.

در اين باب فرمود: «العلم مقرون بالعمل فهن علم عمل، و العلم يهتف بالعمل، فان اجابه و الا ارتحل عنه، دانش را با كردار پيوندي تنگاتنگ است؛ پس هر آنكه چيزي آموخت بايد به كارش گيرد؛ چه دانش، كردار را فرا مي‌خواند و اگر پاسخي نيابد مي‌كوچد.»

وجدان و كار؛ وجدان كاري:

پيش از اين يادآور شديم كه اگر آدمي از داشتن قلب سليم بي‌ بهره باشد به طور قطع چنين انساني از وجدان نيز بي‌بهره است. پس براي بدست آوردن وجدان لازم است قلب را سالم و صحيح نگه داشت والا تلاش بيهوده خواهد شد.

اما آنچه در اينجا مهم است اينكه چه ارتباطي بين وجدان و كار وجود دارد و منظور از وجدان كاري چيست؟

در ديدگاه اسلام خداوند ناظر هميشگي و تمام اعمال آدميان است. حالا اگر انسان بتواند حضور خدا را درك و وجدان كند، قطعاً چنين شخصي احتياج زيادي به پاسبان هاي بشري نخواهد داشت. اما بايد توجه داشت كه چنين نگرش ما را از پروردن آدميان حتي آنهايي كه حضور خدا را درك نمي‌كنند بازدارد لذا اين نظريه مبنا را كار و وجدان قرار مي‌دهد و تمام آدميان را مورد خطاب قرار مي‌دهد.

پس بايد آدميان را با وجدان آشنا كرد تا در جاهايي كه ناظران بشري وجود ندارد ناظر دروني او را بپايد. ناگفته پيداست كه اگر انساني كار خود را با راهنمايي وجدان انجام ندهد قطعاً ناظران بشري هم به طور كامل توانايي واداشتن چنين شخصي به كار را نخواهد داشت.

پس بين وجدان و كار ارتباط تنگاتنگي وجود دارد و اگر در جامعه‌اي آدميان اين ارتباط را مدنظر قرار ندهند، قطعاً كارها بصورت ناقص انجام خواهد پذيرفت اگر بگوييم كه در شرايطي ممكن است هيچ كاري هم انجام نپذيرد.

با توجه به آنچه گفته شد مي‌توان از وجدان كاري تعريفي را ارائه كرد:‌«وجدان كاري نوع نگرش است كه آدمي با عنايت به وجدان، كار خود را به انجام مي‌رساند و نهايت تلاش خود را به كار مي‌گيرد تا كار را به صورت تمام و كمال انجام دهد و پيش از آنكه ديگران از نقصان كار او ناراحت شوند او خود ديگر است و نسبت به تكميل آن باز تلاش نهايي خود را بكار مي‌گيرد.»

پس انساني كه داراي وجدان كار است اولاً‌براي قانون احترام قائل است و آن را در مقام عمل به طور صددرصد اجرا مي‌كند حتي اگر در صورت عدم انجام مجازاتي مواخذاتي در كار نباشد. چنين انساني به هبچ وجه به تساهل و تسامح تن نمي‌دهد و درصدد توجيه آنها برنمي‌آيد.

منابع:

1- قرآن كريم

2- نهج البلاغه

                                       نقل از:  tebyan-tehran.ir

 


موضوعات مرتبط: مقالات و مطالب مذهبی ، اجتماعی
برچسب‌ها: وجدان کاری , مقاله درباره وجدان کاری , هیئت زوارالحسین

تاريخ : پنجشنبه دوم مهر ۱۳۹۴ | 1:4 | نویسنده : خادم الحسین(ع) |
.: Weblog Themes By Bia2skin :.